نوشته شده توسط : arman

 

تجمع اعتراضی خانواده‌های شهدای ترور در مقابل سفارت سوئیس

 

خبرگزاری فارس: انجمن دوستداران عدالت در اعتراض به اقدام وزارت خارجه آمریکا در خارج کردن نام فرقه منافقین از لیست گروه‌های تروریستی این کشور تجمع اعتراضی برگزار می‌کند.

خبرگزاری فارس: تجمع اعتراضی خانواده‌های شهدای ترور در مقابل سفارت سوئیس

 

به گزارش خبرگزاری فارس، انجمن دوستداران عدالت متشکل از خانواده‌های شهدای ترور در اعتراض به اقدام وزارت خارجه آمریکا در خارج کردن نام فرقه تروریستی منافقین از لیست گروه‌های تروریستی این کشور تجمع اعتراضی برگزار می‌کند.

این تجمع در محکومیت تصمیم کاملاً سیاسی وزارت خارجه آمریکا، در مقابل سفارت سوئیس واقع در خیابان الهیه به عنوان حافظ منافع آمریکا، برگزار می‌شود.

قرار است این تجمع در تاریخ چهارشنبه 19/7/91 راس ساعت 10 تا 12 صبح و با حضور خانواده‌های شهدای ترور که عمدتاً از خانواده‌های قربانی حملات تروریستی منافقین هستند، برگزار شود.

دیگر اقشار جامعه نیز خانواده‌های شهدای ترور را در این تجمع همراهی می‌کنند.

برنامه‌های سفر مقام معظم رهبري به خراسان‌ شمالی اعلام شد

 
 
استان استاندار خراسان‌ شمالی برنامه‌های سفر یک هفته‌ای رهبر معظم انقلاب به این استان را اعلام کرد.
هامون به نقل از سیرنیوز به نقل از استانداري خراسان شمالي، محمود احمدی‌ بیغش اظهار داشت: مقام معظم رهبری روز چهارشنبه وارد استان خراسان‌شمالی خواهند شد و در همان روز به منظور سخنرانی و دیدار با مردم شریف استان به استادیوم بجنورد خواهند رفت. نماینده عالی دولت در خراسان‌ شمالی گفت: دیدار با خانواده‌های معظم شهدا، روحانیون، ائمه جمعه و مسئولان استانی از جمله برنامه‌های سفر مقام معظم رهبری به این استان خواهد بود. وی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری در سفر یک هفته‌ای‌شان به این استان علاوه بر حضور در مرکز استان به شهرستان‌های شیروان و اسفراین نیز سفر و از نزدیک با مردم این شهرستان‌ها ملاقات خواهند کرد.

عدالت باید در ملاقات با زندانی هم اعمال شود / ویژه آقاها و آقازاده ها

 
 
هاشمیهنوز چند روزی از بازداشت پر مساله " مهدی هاشمی " فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از بازگشت پرماجرای وی از انگلیس نمی گذرد که زمزمه هایی از درخواست های عجیب و غریب برخی اعضای خانواده وی برای ملاقات با او مطرح می شود که باید در اینجا متذکر شد عدالت باید در ملاقات با زندانی ها هم اعمال شود حتی اگر زندانی آقازاده باشد و ملاقات کننده آقا .
هامون به نقل از سیرنیوز:
ماجرا از این قرار است که گفته می شود یکی از اصلی ترین افراد منتسب به مهدی هاشمی وقتی موضوع درخواست ملاقات با وی مطرح می شود می گوید این ملاقات در منزل انجام شود ! بدیهی است مهدی هاشمی فردی است مانند همه افراد جامعه و زندانی ای مانند بقیه زندانی ها و اگر قرار است خانواده ها برای ملاقات با فرزندان و افراد زندانی خود به محل زندان مراجعه کنند خانواده هاشمی نیز از این قاعده نباید مستثنا باشد. مهدی هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی شامگاه یکشنبه دوم مهر ماه جاری از دوبی به کشور بازگشت. وی از شهریور ماه سال 88 به‌دنبال حوادث مرتبط با جریان فتنه با پوشش سرکشی به واحدهای دانشگاه آزاد و ادامه تحصیل از کشور خارج شد و به‌رغم احضارهای قضایی برای رسیدگی به اتهاماتش حاضر به بازگشت نشد. در پی حضور نیافتن این متهم در موعد مقرر برای رسیدگی به اتهامات، قرار بازداشت وی آن‌چنان که پیش از این مقام‌های قضایی تصریح کرده‌اند، صادر شده و او روز بعد از ورودش به ایران بازداشت شد.

آیا خاتمی آبِ رفته اصلاح طلبان را به جوی باز می‌گرداند؟/ همه دلهره‌های آقای لیدر

 

http://snn.ir/pic/13910715143_2012169004e.jpg

گزارشی از آخرین شنیده ها از اردوگاه اصلاحات؛
خاتمی در روزهای اخیر بارها از سوی چهره های اصلاح طلب و در محاقل خصوصی مورد انتقاد قرار گرفته است و باید دید که او می تواند آب رفته ...

 

هامون به نقل از خبرگزاری دانشجو:
بعضا مشاهده مي‌شود اردوگاه اصلاح طلب با پمپاژهای رسانه ای سعی در به سرتيتر قرار دادن مجدد اين جريان در پیشانی سياست کشور است.

خاتمي ليدر جريان اصلاحات است؛ غالب قریب به اتفاق اصلاح طلبان به این جمله تاکید و اذعان دارند که پنجمین رئیس جمهور ایران رهبر جریان اصلاحات محسوب میشود.
حرکت خاتمی برای صعود به قله اصلاحات همواره با فراز و نشيب‌هاي فراوان همراه بوده است او كه خواستار و معتقد به اصلاحات دورن نظام است بعضا برخلاف اين اعتقاد خود گام برداشته و اغلب صخره‌هايي كه در راه حركت اين سياستمدار ديده شده خود ساخته گزارش شده است.

نگاه اصلاح‌طلبان به ليدر اصلاح طلبان جزر و مدهای فراوانی داشته است.
در ايام فتنه، پس از آن و تا به امروز درجه تلورانس رفتاري مجموعه اصلاح‌طلبان با خاتمي عدد بالایی را نشان مي‌دهد.

خاتمي پس از حضور در انتخابات مجلس شاهد سنگ‌پراكني‌هايي از سوي طيف تندروی اصلاح‌طلبان بود. اين در حالي بود كه خاتمي در پاسخ به آنها شكست‌هاي پي در پي اصلاح‌طلبان در عرصه‌ سياسي طی چندین سال گذشته را يادآور شد و بار ديگر حركت اصلاح‌طلبي حول محور نظام را به آنها گوشزد كرد.

جالب است که سید محمد خاتمی ، حتي شرط عذرخواهی برای حضور در انتخابات آتي را رد نكرد.
تلاش  وی براي حضور در عرصه انتخابات تنها معطوف به اين سخنان نبود و در ديدارهايي كه او با مرد خاکستری اصلاحات و وزير كشور دولت سابق خود داشت به اين موضوع دامن‌زد كه خاتمي نگاهی پرمعنا به مسند رياست جمهوري  يازدهم دارد.
البته پس ازديدارهاي او شاهد به ظاهر دعوا و اختلاف‌ نظرهایي با عبدالله نوري و مرد خاکستری اصلاحات بودیم تا شاید به نوعی افکار عمومی بدین شکل تغذیه شود(ویا بدین شکل تغذیه کنند) که خاتمی پس از فتنه 88 دچار استحاله شده و مرز خود را با تندروهای اصلاح طلب جدا کرده است.
اختلاف پنجمین رئيس جمهور  و وزیر کشور دوران اصلاحات با افشای دیدار خاتمی با وی توسط نزدیکان عبدالله نوری کلید خورد چرا كه خاتمي خواستار عدم رسانه ای شدن اين ديدار بود.

اختلاف خاتمي و مرد خاکستری اصلاحات نيز به ضلع سومي به نام هاشمي مربوط بود، در حالي‌كه خاتمي از رئيس مجع تشخيص مصلحت نظام به نیکی ياد كرد و او را فردي اصلاح‌طلب می ناميد موسوي خوئيني‌ها اين مطالب را بر نتافت و نسبت به سخنان خاتمی واکنش نشان داد.

تلاش هاي خاتمي تا جايي ادامه يافت كه بنابر گزارش منابع آگاه وي نامه‌اي به هاشمي رفسنجاني تحويل داده تا به دست یکی از شخصیت های نظام برساند هرچند از محتويات نامه خبري در دست نيست اما چیدن پازل های تاریخی و رفتاری خاتمی پس از فتنه 88 تا به امروزه كوشش وی براي رساندن خود به ماراتن انتخابات رياست جمهوري را در اذهان پديد می آورد.

در اين بين محمدجواد حق‌شناس عضو شوراي مركز حزب اعتماد ملي با بيان اينكه حضور خاتمي به سود نظام و به ضرر وي به دلیل مشکلات پیش روست تاکید کرد: حضور خاتمي مخالفاني از سوي جريان های تندروي اصلاح‌طلب و اصولگرايي دارد.

وي در ادامه دوگانه‌ هاشمي – خاتمي را بهترين گزينه براي انتخابات آتي دانست و تصريح كرد: خاتمي از لحاظ بين‌المللي و هاشمي از لحاظ داخلي داراي امتيازاتي هستند.

حق شناس فراهم شدن شرايط حضور خاتمي در انتخابات را تنها به تلاش اصلاح طلبان نسبت نداد و کوشش عقلاي اصولگرا براي حضور پنجمین رئيس جمهور ايران در انتخابات 92 را خواستار شد.

به هر شکل اشتباهات خاتمي در سير سياسي و جاده اصلاح طلبی از تعداد انگشتان دو دست فرا تر رفته و شايد اين آخرين فرصت براي او باشد و باید دید تا چه اندازه تلاش بر رفع موانع ایجادی بین خود و افکار عمومی است.
همين اشتباهات و سوزاندن فرصت‌هاي متعدد در دوره 8 ساله رياست جمهوري و پس از آن سبب شده تا شاهد قدم زدن توام با احتیاط مردی با عبای شکلاتی در کوچه پس کوچه های سیاسی باشيم.

آيا ليدر اصلاحات كه زيبا كلام كارشناس اصلاح طلب مسائل سياسي او را از لحاظ مؤلفه‌هاي سياسي زير صفر مي‌داند، مي‌تواند آب رفته اصلاح‌طلبان درعرصه سیاسی کشور را به جوي نظام باز گرداند.

مرخصی درمانی یا راهی برای فرار از مجازات

 

مرخصی
رفتارشناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی به منظور اخذ مجوز مرخصی از زندان بوده است
هامون به نقل از ندای انقلاب:متهمان فتنه 88 در نظر دارند فاز جدیدی از آموزشهای جین شارپ را عملیاتی کنند.
بر اساس آموزه های جین شارپ بازداشت شدگان اعتراضات و ناآرامی ها می باید پس از مدتی از دوران محکومیت خود اقدام به تمارض کرده و به بهانه پیگیری مراحل درمان درخواست مرخصی از زندان کنند.
این مسئله زمانی توجهات را به خود جلب می کند که رفتار شناسی فتنه گران در یکسال گذشته موید تلاش آنها برای بهانه تراشی پزشکی به منظور اخذ مجوز مرخصی پزشکی از زندان بوده است.
موضوعی که از سال گذشته با درخواست مرخصی صفایی فراهانی شروع شد و پس از محسن امین زاده ظاهرا نوبت به عرب سرخی رسیده است.
نکته جالب ماجرا زمانی است که بسیاری از این افراد در دوران مرخصی پزشکی خود بیشتر به اطبایی مراجعه می کنند که ربطی به عارضه ی موجه مرخصی شان نداشته است.

آغاز مرحله ای جدید عملیات روانی غرب علیه ایران

 

های
دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات درحال شکل گیری است.
هامون به نقل از ندای انقلاب: دور جدیدی از عملیات روانی غرب علیه ایران، با تکیه بر انتشار شایعات در سطح رسانه های خبری، در حال شکل گیری است.
چرا که شایعات با قدرت شیوع پذیری سریع خود، قادر به ایجاد اختلافات و طرح تحلیل های نابجا در میان مردم و تصمیم گیران جامعه هدف بود و قدرت مدیریت بحران را از طرف مقابل سلب می کند.
در این راستا از ابتدای هفته جاری شایعات گوناگونی در حوزه های اقتصادی و سیاسی مطرح شده که از جمله آنها می توان به شایعه ی «تحریم گازی ایران از سوی اروپا»، گزارش نیویورک تایمز از کتاب «بازی ایانی: بازی جنگ در عراق، از جرج دبلیو بوش تا باراک اوباما» به بهانه متهم کردن ایران در ناآرامی های عراق، ادعای العربیه به نقل از نیویورک تایمز ، به خطای پدافند هوایی ایران در تشخیص هواپیماهای خودی از بیگانه و... اشاره کرد.
نقطه ی مشترک تمامی این شایعات زیر سوال بردن قدرت عملیاتی و دفاعی ایران در عرصه های مدیریتی است.
براساس مباحث نظری یکی از مراحل اصلی و تاثیر گذار در طراحی عملیات های روانی، انتشار شایعات است.


حتي BBC هم متوجه رفتار كج و معوج خاتمي شد

 
 
است
نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟...

هامون به نقل از  بولتن نیوز:

با نزديك شدن به موسم انتخابات رياست جمهوري، رسانه هاي ضد انقلاب نيز دست به كار شده و با قدرت هر چه بيشتر مشغول توليد محتوا در اين زمينه هستند.

به گزارش بولتن نيوز، محور اساسي رسانه هاي بيگانه در مورد انتخابات آينده، دامن زدن به اختلافات موجود بين مسئولين (مخصوصا اختلاف بين اصولگرايان) و حمايت بي چون و چرا از اصلاح‌طلبان و در رأس آنها سيدمحمد خاتمي، يكي از اضلاع اساسي در فتنه 88 است.

در همين مورد، سايت بي بي سي متعلق به دستگاه سلطنتي انگليس در مطلبي با عنوان «خاتمي، کيمياگر يا اصلاح طلب؟»، در مورد ديدگاه‌هاي پارادوكسيكال و متناقض خاتمي پرداخته و معتقد است كه مواضع و عملكرد او با يكديگر در تناقض است و معلوم نيست كه وي بالاخره از كدام مشرب فكري تبعيت مي كند و دنبال چه چيزي است.

نويسنده در ابتداي اين مطلب مي نويسد:

"هنگامي که محمد خاتمي نخستين بار براي انتخابات رياست جمهوري ايران نامزد شد، بسياري از مخالفان حکومت، بخصوص آنها که در خارج از کشور بودند، مي گفتند، او فردي است از داخل نظام جمهوري اسلامي و شعارهايش درباره اصلاحات، جامعه مدني، آزادي و غيره چيزي نيست جز عوام‌فريبي و راهي براي طولاني تر کردن عمر حکومت. اما بسياري از راي دهندگان ايراني که در داخل بودند، خواسته يا از سرناچاري با خوشبيني به او نگريستند، از او حمايت کردند و به او راي دادند.

گسترش آزادي بيان، آزادي هاي اجتماعي، سياست هاي بازتر فرهنگي، گسترش فعاليت نهادهاي مدني، بهبود روابط ايران با کشورهاي غربي، افشا کردن قتل هاي زنجيره اي همه و همه سبب شد تا بسياري از تحليل هاي بدبينانه در مورد خاتمي کمرنگ شود. اما به نتيجه نرسيدن تحقيقات درباره قتل هاي زنجيره اي، عدم موضعگيري قاطع در قبال بسياري از رويدادهاي داخلي از جمله رد صلاحيت گسترده نامزدهاي اصلاح طلب در انتخابات مجلس سال 82 سبب شدند تا چهره خاتمي در ذهن بسياري در حد يک اصلاح طلب "کم جرات" و "بي خاصيت" تنزل پيدا کند."

است

وي سپس به مواضع دوگانه خاتمي اشاره كرده و نوشته است:

"با نگاهي به کل کارنامه خاتمي مي توان گفت که شايد هيچ سياستمداري به اندازه او نتوانسته احساسات هوادرانش و هواداران دمکراسي در ايران را روزي به عرش و روزي ديگر به فرش و يا به روايت بهتر به قعر برساند. او کسي است که روزي افراد کشته شده در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري سال 88 را "شهيد" خواند و از اقدامات حکومت بعنوان "کودتاي مخملين عليه مردم و جمهوريت نظام" ياد کرد و روزي ديگر از "ظلم به رهبري و نظام" حرف زد...

...اين افراد طبيعتا از محمد خاتمي بعنوان رهبر جنبش اصلاحات ايران، انتظار داشتند که در مواضعش تغييري اساسي ايجاد کند، البته نه تغييري در حد درخواست براي تغيير رژيم، بلکه دستکم در پيش گرفتن موضعي انتقادي تر و محکم تر از گذشته در قبال سرکوب ها و محدوديت هاي ايجاد شده و احتمالا تحريم انتخابات. اما خاتمي در اوج ناباوري و بر خلاف انتظار حتي دوستانش، به عنوان راي دهنده در انتخابات مجلس دهم شرکت کرد. او بعدا از تمايلش براي شرکت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري سخن گفت. رئيس جمهوري سابق ايران در روزهاي اخير براي برطرف کردن ترديدها درباره مواضعش، با براندازي مخالفت کرده و از ضرورت حفظ "چارچوب" سياسي موجود در ايران سخن گفته است."

نويسنده سپس با طرح اين پرسش كه اظهارات و اقدامات خاتمي اين پرسش را در ذهن ايجاد مي کند که خاتمي واقعا به چه نوع اصلاحاتي اعتقاد دارد و چه نوع حکومتي مطلوب و مورد نظر اوست؟ آيا او واقعا اصلاح طلب است يا آنگونه که برخي از تندروها در ايران مي گويند، "برانداز" است؟، سعي كرده تا از حكومت ايران، به دليل وجود شواري نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت ها را بر عهده دارد و چنين كاركردي عقلا نيز مورد قبول است، چهره اي غير دموكراتيك و مردم سالار نشان داده و ادامه مي دهد:

"گرچه خاتمي بارها تاکيد کرده است که او و همفکرانش "برانداز" نيستند و تنها به دنبال اصلاح حکومت و حفظ آنند، اما حقيقت اين است که ذات حکومت جمهوري اسلامي با خواسته هاي اصلاح طلبان در تضاد است. خاتمي پيش از هر چيز خواهان برگزاري انتخابات آزاد است. او مي گويد حکومت نبايد قيم مردم باشد. اما قانون اساسي جمهوري اسلامي که خاتمي خود را به آن معتقد مي داند، حق قيوميت را براي حکومت در نظر گرفته است چرا که حق نظارت بر انتخابات مجلس، رياست جمهوري، خبرگان و همه پرسي ها را به يک نهاد انتصابي يعني شوراي نگهبان واگذار کرده است (اصل 99). براساس همين قانون اساسي (اصل 98)، شوراي نگهبان تنها مسئول تفسير قانون اساسي است."

نويسنده سپس به پارادوكس هاي موجود در تفكر خاتمي و در يك نگاه كلي تر، اصلاح طلبان پرداخته و معتقد است:

"البته از اظهارات و اقدامات خاتمي مي توان دريافت که او ارادت خاصي به بنيانگذار جمهوري اسلامي، آيت الله خميني، دارد. ولي اين ارادت شخصي به معناي پذيرش تمام و کمال مهم ترين رکن قانون اساسي جمهوري اسلامي يعني اصل ولايت فقيه که اکنون کرسي آن در اختيار آيت الله خامنه اي است، نيست. در واقع اين امر، يکي از اساسي ترين پارادوکس هاي گفتمان اصلاح طلبي در ايران است که در اظهارات ميرحسين موسوي و مهدي کروبي نيز ديده مي شود. اين افراد همه از يک سو از وفاداري به "اصل نظام" و "آرمان هاي" آيت الله خميني سخن مي گويند و از سوي ديگر قدرت و اختيارات رهبري آن يا به معناي دقيق تر، قانون اساسي جمهوري اسلامي را که ميراث آيت الله خميني است، به چالش مي کشند."

 


 


 

 



:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : arman

 

نفوذ بهائيان در عرصه مناصب دربار حکومت دیکتاتور پهلوی

بعد از کودتاي انگليسي و آمريکايي 28 مرداد 1332 ش، محمدرضا پهلوي از يک دست نشانده به يک ديکتاتور تبديل شد.

سیرنیوز؛ هنگامي که بريتانيا تنها ايفا کننده نقش در سياست ايران بود کوشش مي کرد تا شاه و ديگران از خود اختياري نداشته باشند، به اين صورت که افراد را ضعيف نگه مي داشت تا حکومت کردن برايشان ساده تر باشد اما سياست آمريکا نقطه ي مقابل بريتانيا بود. عاملان کودتا در ايران، يعني انگليس و آمريکا، بنا داشتند اين مرز و بوم را محلي براي استقرار دائمي نيروهاي خود و به مثابه ي پايگاهي منطقه اي قرار دهند. اين قدرت هاي بيگانه گماشتن افرادي را در رأس امور ضامن بقاي اين پايگاه مي دانستند که هيچ گونه تعلقي به اين کشور از حيث منافع مردم و فرهنگ ملي نداشته باشند؛ زيرا به زعم آنان در چنين صورتي نگراني ها از امکان چرخش وضعيت برطرف مي شد. لذا حتي المقدور کوشش مي شد از افراد بهائي در مناصب حساس بهره گرفته شود. در واقع محمدرضاشاه، نيز به حمايت از بهائيان مي پرداخت. اين گفته حسين فردوست، تأييدکننده اين مطلب مي باشد: «محمدرضا نه تنها نسبت به نفوذ بهائي ها حساسيت نداشت، بلکه خود او صراحتاً گفته بود که افراد بهائي در مشاغل مهم و حساس مفيدند چون عليه او توطئه نمي کنند.» علاوه بر اظهارات فردوست، سخنان خود بهائيان در اين مورد شنيدني است. براي نمونه در يکي از جلسات بهائيان که در منزل ضياءالله هوشمند تشکيل شد. سرهنگ اقدسيه چنين اظهار مي کند:«افتخار ما بر ديانت بهائي است. من زماني که در ارتش بودم سربازان و درجه داران و افسران بهائي را احترام مي گذاشتم؛ ولي يک فرد مسلمان از ديگري شکايت مي کرد، دستور شلاق زدنش را مي دادم.» وي در ادامه افزوده است: «ما اطلاع داريم که شاهنشاه آريامهر، بهائي مي باشند. ما بهائيان همه پولدار هستيم و ترقي بيشتري خواهيم کرد.» نمونه ديگر اين سخنان در يکي از جلسات بهائيان در خيابان سبلان مي باشد که شخصي به نام واحديان چنين اظهار مي دارد که: «کارهايي که اکنون به دست اعلي حضرت همايون شاهنشاه اريامهر صورت مي گيرد، هيچ کدامش روي اصول دين نيست؛ زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائي آشنايي دارد و حتي ايشان با اشرف پهلوي در دوران کودکي در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه که در آن زمان از مدارس عالي تهران بود، درس خوانده اند و دليلش آن است که عکس آن زمان شاه و اشرف هم اکنون موجود است ... حال مردم احمق مي گويند: شاه بهائي است. چه کار مي توانند بکنند. فلسفي بالاي منبر مي گويد: شاها مواظب باش ببين دکتر شما چه شخصيتي است. کارها را به دست بهائي ها ندهيد ولي اين گفتار اثري ندارد...» دراين ميان نخست وزير 13ساله، اميرعباس هويدا، دوران اوج و اقتدار بهائيان در دستگاه حاکمه بود. حضور بهائيان در عرصه هاي مختلف سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي، در حقيقت يکي از اجزاي برنامه کلي و همه جانبه استعمارگران پير و جوان، در اسلام زدايي از ايران را تشکيل مي داد. که در ادامه به بررسي فعّاليت بهائيان در اين چهار عرصه مي پردازيم. اميرعباس هويدا اميرعباس هويدا، دولت مرد طراز اول رژيم پهلوي در فاصله سال هاي 1343-1357 ش، در تاريخ معاصر ايران از نامي آشنا برخوردار است. براي آشنايي با اين فرد نخست به پيشينه هويدا از ابتدا تا زمان قرار گرفتن در پست نخست وزيري و سپس دوران سيزده ساله، حکومت او را مورد بررسي قرار مي دهيم. اميرعباس هويدا، فرزند ميرزا حبيب الله عين الملک،385 متولد سال 1295ش، در تهران مي باشد. وي به واسطه ي مأموريت هاي پدرش، در کشورهاي عربي، بزرگ شد و تحصيلات ابتدايي و متوسط خود را در بيروت به پايان رساند. عدم حضور در کشور ايران و آشنا نبودن با فرهنگ ايراني و همچنين تربيت خانوادگي که به سختي ارزش هاي جوامع غربي خصوصاً کشور فرانسه را به اميرعباس هويدا تعليم مي داد. حتي حلقه ي دوستان نزديک هويدا در مدرسه فرانسوي بيروت هم براي خود نامي برگزيده بودند که طنين رمانتيسم تاريخي در آن موج مي زد. نام اين حلقه تمپلرها بود. بعد از خاتمه تحصيل در بيروت به انگلستان و سپس به بلژيک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل ثبت نام کرد. در سال 1321ش، به ايران مراجعت و از وزارت خارجه تقاضاي استخدام کرد. ساعد(وزير وقت خارجه)، ذيل تقاضاي هويدا مي نويسد:«عدّه اي فعلاً بلا تکليف هستند.» مع هذا هويدا در تاريخ 12 شهريور 1322ش، به وسيله ي درخواست انوشيروان سپهبدي(شوهرخاله هويدا که اندک زماني بعد به مقام وزارت امور خارجه رسيد) به استخدام رسمي اين وزارتخانه درمي آيد.387 اما اشتغال هويدا در وزارت امور خارجه چندان به طول نمي انجامد و در اول مهرماه 1322 ش، براي انجام خدمت وظيفه عازم سربازي مي شود. در مهرماه 1323ش، مجدداً به وزارت خارجه بر مي گردد و به عنوان کارمند اداره اطلاعات به کار مشغول مي شود و از تاريخ دوازدهم بهمن 1323ش، به اداره سوم سياسي انتقال مي يابد. هويدا در سال 1324ش، به عنوان وابسته سفارت ايران در پاريس، عازم فرانسه گرديد. در دوران مأموريت پاريس، مسئوليت امور دفتري سفارت را به عهده داشت. هويدا نه تنها مسئوليت تمام امور کنسولي و ديپلماتيک ايران در فرانسه را برعهده داشت، بلکه وظيفه رسيدگي به امور اداري و سياسي و روابط ايران و آلمان شکست خورده و اشغال شده را هم دنبال مي کرد. بخش عمده اين روابط مربوط به مسائل اقتصادي و قراردادهايي بود که در دوران اقتدار هيتلر و رضاخان منعقد شده بود و بايد تکليف اين قراردادها روشن مي شد. افزون بر اين عده اي از يهوديان که گذرنامه هاي ايراني داشتندو در اردوگاه هاي آلمان نازي زندگي مي کردند، پس از شکست آلمان در اختيار متفقين قرار گرفته بودند که پيگيري کار آزادسازي و جابه جايي آنان نيز از وظايف هويدا در اين ايام به حساب مي آمد. ذکر اين نکته ضروري است که هيچ يک از اين يهوديان ايراني نبودند و در زمره کساني قرار داشتند که عبدالحسين سرداري، دايي هويدا (کاردار سفارت ايران در پاريس) در ازاي گرفتن مبالغي هنگفت به آنان گذرنامه ايراني داده بود. در مورد حضور هويدا در پاريس در اين ايام و فعّاليت هايش دو مسئله قابل تأمل وجود دارد. مسئله اول عضويت در حزب توده مي باشد. احسان طبري، ضمن اشاره به روابط هويدا با ايرج اسکندري از رهبران حزب توده عنوان مي کند: «هويدا در دوران خدمت وزارت خارجه در اروپا به همه جا سر زد اين روزها بازار کمونيسم در ايران گرم بود، عضو حزب کمونيسم در ورشو شد». مسئله ي دومي که در زمان حضورش در سفارت پاريس به وجود آمد، شرکت در باند قاچاق پاريس بود. در سال 1325ش، براي اولين بار جريان جنجال برانگيز شرکت عده اي از اعضاي سفارت ايران (از جمله هويدا) و چند نفر از ايرانيان سرشناس ديگر در قاچاق موارد مخدر، در روزنامه ي مردم ارگان حزب توده منتشر مي شود، اين خبر که در شماره ي مورخ 19 بهمن 1325ش، مجله خواندني ها از روزنامه مردم نقل شده به اين شرح است که: «به موجب خبر راديو پاريس، ضمن ايرانيان توقيف شده در پاريس به اتهام قاچاق، سه عضو سفارت، سه روزنامه نويس، يک نويسنده و يک سرهنگ و يک تاجر بزرگ مي باشند. به موجب خبر بعدي تقريباً پنجاه نفر تاکنون دستگير شده اند از جمله آقايان اميرعباس هويدا دبير اول سفارت، مطيع الدوله ي حجازي، سرهنگ اسفندياري، گنجه اي مدير باباشمل، وهاب زاده و منصور صالحي در يادداشتي که دولت فرانسه به ايران داده قيد شده است که حقوق دبيراول شما معلوم و مخارج او نيز معين است، ولي تحقيق کنيد ويلاي مشاراليه در خارج پاريس از چه محلي خريداري شده است». ابوالفضل قاسمي نيز در کتاب اليگارشي در مورد نقش هويدا در قاچاق پاريس، چنين مي نويسد: «در مقام دبير کلي سفارت ايران در پاريس به وسيله يهوديان يک باند قاچاق درست کرد به طوري که روزنامه کيهان نوشت (آيا مي دانيد که درهاي قنسولگري ايران بروي جهود و ارمني باز است) کار را به جائي مي رساند که پيرامون سفارتخانه مرکز قاچاق فروش ها مي شود به طوري که روزنامه آئين نام خيابان سفارت ايران را مرادف خيابان قاچاق در پاريس مي داند.»392 اين جنجال و افتصاح سرانجام با وساطت دربار فيصله مي يابد و موضوع فراموش مي شود تا اين که در فروردين ماه سال 1328ش، هويدا به سمت کنسوليار ايران در سرکنسولگري اشتوتگارت به آلمان مي رود و در اسفندماه همين سال به درخواست عبدالله انتظام که در آن موقع وزير مختار ايران در آلمان بوده است وظايف کنسولي را در اشتوتگارت به عهده مي گيرد. در سال 1329ش، با آغاز نخست وزيري حسين علاء، عبدالله انتظام در کابينه وي، وزير امور خارجه مي شود و هويدا به عنوان منشي مخصوص و رئيس دفتر امور خارجه منصوب مي گردد.394 ولي با تغيير کابينه، باقر کاظمي، وزير امور خارجه ي دولت مصدق، هويدا را از رياست دفتر وزارتي برکنار و به معاونت اداره ي سوم سياسي منصوب مي کند اما هويدا که اوضاع و احوال را بر وفق مراد خود نمي ديد در مهرماه سال 1330ش، به دعوت کميساري عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت پنج سال در اين سازمان خدمت کرد و توانست به عنوان رابط کميسيون نقش ويژه اي در کمک به ايجاد پايگاه صهيونيستي عليه جهان اسلام ايفا کند. به گفته عباس ميلاني( نوسنده کتاب معماي هويدا) بحث امکان يک دولت يهودي در بخشي از سرزمين فلسطين هم در آن زمان سخت رايج بود. هويدا از جمله اقليت کوچکي بود که از ايجاد چنين دولتي طرفداري مي کرد و مي گفت اين پادزهر سامي ستيز تاريخ است.395 جالب توجه است که در آن زمان مأموريت کميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل توسط وان هگ گدهارت که از فراماسونرهاي معروف و بين المللي بود، اداره مي شد. محمد اختريان در کتابش علت حضور هويدا در سازمان ملل را چنين بيان مي کند:«در زمان حکومت دکتر مصدق، سازمان جهاني صهيونيسم تعطيل شد و نمايندگي سياسي اسرائيل در ايران برچيده شد. در اين زمان اداره امور سازمان جاسوسي يهوديان ايران به کميته بهائيان واگذار گرديد. امير عباس هويدا نيز به دست عناصر با نفوذ و نقابدار بهائي مأمور خدمت در سازمان ملل گرديد.» در سال 1335ش، به تقاضاي رجبعلي منصور (پدر حسنعلي منصور سفير وقت ايران در آنکارا) با سمت رايزن سفارت ايران در ترکيه به آنکارا رفت.

توهین بی شرمانه روزنامه شرق به رزمندگان و بسیجیان / واکنش فوری هیئت نظارت بر مطبوعات خواسته جامعه ایثارگران


روزنامه اصلاح طلب شرق همزمان با هفته دفاع مقدس طی کاریکاتوری موهن، رزمندگان،‌ بسیجیان و شهدای جنگ تحمیلی را متهم کرد که کورکورانه عازم جبهه شده اند.
سیرنیوز؛ روزنامه شرق در شماره روز گذشته خود به انتشار کاریکاتوری پرداخت که به صورت مستقیم یادآور فضای هفته دفاع مقدس و خاطرات هشت سال مقاومت ملی ایرانیان است. در این کار کاریکاتور که با نام “کارتون خواب” منتشر شده است افرادی در ستون نظامی به تصویر کشیده شده اند که در حال کور کردن راه بینایی و بصیرت یکدیگر بوسیله چشم بند هستند. توهین به ملت ایران و حتی دین اسلام،‌ از زمان آغاز به کار دولت اصلاحات در دستور کار نشریات و شخصیت های اصلاح طلب بوده است. اطلاق عناوینی چون «قابلمه به دست»(بهزاد نبوی) و‌ «مرگ موش خور»(رجبعلی مزروعی)،‌ یا کشیدن کاریکاتورهای موهن مانند تشبیه مردم به گوسفند(در اعتمادملی) یا ریختن مدفوع ثروتمندان بر سر خانواده های فقیر(در روزنامه کلمه)،‌ یا زیرسوال بردن صحت آیات و سوره های قرآن چون سوره یوسف (صبح امروز به مدیرمسئولی سعید حجاریان) و عمر حضرت نوح(صبح امروز) و… از جمله این اقدامات است.ادعاهای «دموکراسی خواهی»‌ و «حمایت از مردم» از سوی جریان اصلاحات البته با «توهین مکرر با مردم» قابل جمع است. در نظر این جریان،‌دموکراسی به هیچ وجه به معنای مردم سالاری و حق مشارکت مردم در حکومت نیست. آنان دموکراسی را در چارچوب نظریات پلورالیستی بیشتر می پسندند و مرادشان از دموکراسی،‌ جز «تعدد گروه های قدرت»‌نیست. از نظر آنان، قشرهایی حداقلی از «نخبگان»‌ می بایست برای کسب قدرت «مبارزه عقلانی»‌ کنند و مردم باید با رفتارهای «غیرعقلانی و احساسی»‌ برای حمایت سیاسی از نخبگان بسیج شوند. این است که هر از چندگاهی برای اثبات نبود عقلانیت در مردم،‌ دست به توهین هایی اینچنین زده و مدعی انحصار فهم معانی کاریکاتورهایشان در قشر نخبه! می شوند. تاکنون خبری درباره واکنش هیئت نظارت بر مطبوعات درباره این اقدام بی سابقه روزنامه اصلاح طلب منتشر نشده اما خانواده های شهدا و رزمندان دفاع مقدس به طور مکرر در تماس با رسانه ها خواستار برخورد با این روزنامه موهن شده اند. اما نکته قابل توجه این است که هادی حیدری خالق این اثر در وبلاگ خود نام کاریکاتورش را “چشم بندان” گذاشته که یادآور“پیشانی بند” بسیجیان است. قطعا همین نام از سوی خالق کاریکاتور به روزنامه شرق پیشنهاد شده است که احتمالا مسوولان امر از ترس تذکر و عواقب ممکن، تصمیم گرفته اند از آن صرف نظر کنند و با انتخاب عنوان “کارتون خواب” عملا القای فلاکت اقتصادی را ضمیمه اثر هنری خویش کنند. به هر حال معلوم نیست در حالی که هر ساله چندین زائر خارجی در اردوهای راهیان نور شرکت می کنند و فضای معنوی جبهه ها تا آن سوی مرزها گسترده شده است چگونه در داخل و آن هم در فضای رسانه های عمومی اینگونه حرمت شکنی و قداست زدایی از آرمان ها و خون شهدا صورت می گیرد؟!

تعميق پيوند فتنه‌گران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي

 
 
فتنه
پيوند فتنه‌گران و بهاييان عليه جمهوري اسلامي كه در فتنه سال ۸۸ بصورت آشكار كليد خورده بود هم اکنون در حال گسترش و تعميق است.
هامون به نقل از نداي انقلاب: از حدود يكسال پيش تعدادي از فتنه‌گران و ضدانقلاب خارج نشين در پروژه‌ايي مشترك با مركز فرهنگي " هم‌زبان " وابسته به فرقه ضاله بهاييت تهيه و نشر كتاب عليه جمهوري اسلامي را در دستور كار خود قرار دادند.

در اين راستا اخيراً مركز مزبور كتابي تحت عنوان " گفتمان‌هاي معاصر اجتماعي " كه حاوي مقالات و گفتارهاي ۲۱ نفر از عناصر فتنه و ضدانقلاب مي‌باشد را منتشر كرده است.

در اين كتاب ۵۳۰ صفحه‌ايي كه توسط انتشارات " ايرانيان " در واشنگتن منتشر شده است، مقالات و مطالبي از افرادي همچون محسن سازگارا، عبدالکریم لاهیجی، عمادالدین باقی، فاطمه حقیقت‌جو، رحیم رشیدی، آرام حسامی، کاویان میلانی، محمد نوری‌زاد، مهرداد مشایخی، امیرحسین گنج‌بخش و چند فتنه‌گر و ضدانقلاب ديگر درج شده است.

گفتني است، اين مركز بهايي قصد دارد طي ماههاي آينده كتاب مزبور را به زبان انگليسي نيز منتشر نمايد.

خاتمي ممكن است واكسن مقابله باميكروب هاي سبز باشد!

 

خاتمي
يك پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون ضمن بررسي شرايط اپوزيسيون پيش بيني كرد آمدن خاتمي در صحنه انتخابات به جاي آن كه سودي براي مخالفان داشته باشد اسباب اختلاف و شكاف بيشتر در جنبش سبز شود.


هامون به نقل از کیهان:

سايت روزآن لاين با اشاره به تمايل خاتمي براي بازگشت به عرصه سياست مي نويسد: هر چند كه با توجه شرايط موجود از جمله حوادث اخير كه منجر به بازداشت فائزه هاشمي شده و كنش حاكميت با اصلاح طلبان را دستخوش مسائل تازه اي كرده، فرضيه حضور اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري با محوريت خاتمي فرضيه اي ضعيف به نظر مي رسد اما در عين حال اين نوشتار مي كوشد تا تحليلي واقع بينانه از جنبه هاي مثبت و منفي حضور اصلاح طلبان در انتخابات با محوريت محمد خاتمي ارائه دهد.
نويسنده با بيان اينكه «اصولگرايان از حضور اصلاح طلبان داراي مرزبندي مشخص با جنبش سبز استقبال مي كنند و آن را همچون ويروس ضعيف و واكسن در مقابل ميكروب هاي سياسي (اصلاح طلبان سبز) مي دانند»، مي افزايد: شايد حضور خاتمي براي حاكميت چالش برانگيز باشد اما مي تواند تبعاتي هم براي اصلاح طلبان و جنبش سبز داشته باشد. از ظواهر امر چنين برمي آيد كه خاتمي بيش از دو گزينه براي تعامل با حاكميت پيش روي خويش ندارد. در تعامل نخست، خاتمي همچون گذشته با در نظر گرفتن ملاحظات جمهوري اسلامي مي كوشد تا با حفظ حريم ها، سياست هاي اصلاحي خويش را پيش ببرد. اما در تعاملي ديگر خاتمي با ذكر شروطي وارد عرصه انتخابات مي شود كه اين شروط نيز خود سه فرض ديگر را به دنبال دارد.
روزآن لاين نوشت: فرض نخست آن است كه شرايط خاتمي پذيرفته مي شود و وي با اين شروط وارد كارزار انتخاباتي مي گردد. فرض دوم رد شرايط خاتمي به نحوي است كه خاتمي از اعلام كانديداتوري انصراف دهد و فرض آخر رد شرايط خاتمي به گونه اي است كه خاتمي تا پايان كار يعني ثبت نام مقاومت كند و نهايتاً با رد صلاحيت شوراي نگهبان رو به رو شود.
اين پايگاه وابسته به اپوزيسيون مقيم پاريس در پايان نوشت: اين فرضيات، فرضياتي ممكن هستند اما بايد ديد با در نظر گرفتن شرايط موجود كدام فرض محتمل تر است. شرايط سياسي حاكم بر جامعه به روشني گوياي آن است كه زمينه اي براي تعامل نخست وجود ندارد. فرضيه نخست، گرچه از فرضيات بعيد است اما در صورت تحقق مي تواند بزرگترين دستاورد را براي اصلاحات و جنبش سبز در پي داشته باشد؛ گرچه روابط خاتمي و نظام جمهوري اسلامي اكنون در سطحي نيست كه قابل ترميم باشد. ضمن اينكه چنين تصوري از مجموعه حاكميت نسبت به آنكه خاتمي بتواند منجي جمهوري اسلامي شود وجود ندارد و البته پيشتر نيز چنين تصوري وجود نداشته است. از سوي ديگر، از ميان سه فرضيه موجود در تعامل دوم، تنها فرضيه دوم به واقعيت نزديك تر است. در واقع از اظهارات برخي چهره هاي حاكميتي اصلاح طلب نظير محمدرضا تابش، نماينده زادگاه خاتمي در مجلس مي توان چنين برداشت كرد كه آنان چشم انتظار چراغ سبز حاكميت براي حضور در انتخابات هستند اما خاتمي نيز بارها اذعان داشته است كه حتي در صورت وجود چنين چراغ سبزي، بدون برآورده شدن شرايط حداقلي حاضر به كانديداتوري در انتخابات نيست.
فرضيه نخست كه تقريباً فرضيه اي بعيد است و فرضيه سوم نيز با ويژگي هاي شخصيتي خاتمي قرابتي ندارد. هر چند در صورت تحقق قدرت مضاعفي به جنبش سبز خواهد بخشيد. با در نظر گرفتن شرايط موجود مي توان قضاوت كرد كه آيا طرح موضوع كانديداتوري خاتمي به دگرگوني شرايط سياسي منتهي خواهد شد يا صرفاً به ايجاد شكاف ميان جنبش سبز خواهد انجاميد.

 


 



:: بازدید از این مطلب : 311
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 5 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : arman

زمین خواری یکی از گویاترین موارد فساد در دربار شاه مخلوع

 
 
می یکی از گویاترین موارد فساد در حکومت پهلوی ، دزدی‌های سپهبد پرویز خسروانی و دار و دسته او و زمین خواری که بدستور مستقیم شاه مخلوع و دربار انجام می شد؛ بود.

هامون به نقل از سیرنیوز؛ پرویز خسروانی زمانی که دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانواده‌اش بی‌پول بودند. آنها 5 برادر و چند خواهر بودند. از خواهران او تنها یکی‌شان را به اتفاق شوهرش در منزل سپهبد خسروانی دیده‌ام. یکی از برادران خسروانی وکیل مجلس شد [شهاب خسروانی]. برادر دیگر به نام عطاءالله خسروانی وزیر کار و وزیر کشور شد. دیگری [خسرو خسروانی] سفیر شد. مرتضی خسروانی نیز با درجه سپهبدی رییس دادرسی ارتش شد. آن که وزیر شد بسیار چاخان و پشت هم انداز بود و آن یکی که سفیر شد بسیار مطیع و سازشکار. پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را روبه‌راه کند، تا بالاخره دختری پولدار از یک خانواده بهایی به نام نعیمی پیدا کرد که در انتهای کوچه شهناز (محلی که منزل من در آن واقع بود) می‌نشستند. پدر دختر به نام عبدالحسین نعیمی از بزرگان فرقه بهایی و بسیار متمول بود . او در سالهای 1320 تا 1324 رئیس کمیته محرمانه سفارت انگلیس در تهران بوده و با مستر ترات دبیر اول سفارت انگلیس در امور سیاسی داخلی و خارجی ایران دخالت می کرد . خانم لمبتون که یک دوشیزه 80 ساله انگلیسی است و در جنگ جهانی دوم ریاست کمیته اینتلیجنت سرویس انگلستان را در تهران بر عهده داشت و کلیه امور سیاسی ایران را به نفع انگلستان رهبری می نمود یکی از دوستان و همکاران عبدالحسین نعیمی بوده است . عبدالحسین در 1325 یا 1326 از سفارت انگلیس کنار رفت ولی همکاری خود را در امور سیاسی به طور مخفیانه با سرویس اطلاعاتی سفارت انگلیس در تهران ادامه داد . عبدالحسین نعیمی و خانواده اش در یک باغ 5 هزار متری با ساختمان مجلل سکونت داشتند. پرویزخسروانی هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه می‌افتاد و به عنوان تمرین دوچرخه‌سواری از مقابل خانه دختر عبدالحسین می‌گذشت و نامه عاشقانه رد و بدل می‌کرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند، ولی به علت سماجت پرویز این ازدواج انجام شد و ایشان به عنوان داماد سرخانه به باغ دختر کوچید! پدر دختر در جوار خانه خود خانه‌ای ساخت که خسروانی و زنش در آنجا زندگی می‌کردند. این خانه در کنار بولوار واقع بود و بعدها به اداره نظام‌وظیفه اجاره داده شد و خسروانی و زنش در الهیه خانه مجلل با محوطه پنج هزار متری درست کردند و تا انقلاب در آنجا زندگی می‌کردند. پس از فوت پدر دختر، ارث هنگفتی به زن خسروانی رسید و صاحب چندین باغ و خانه در ونک و چندین ویلا در جنوب فرانسه و آپارتمان‌های متعدد در پیچ یوسف‌آباد و مجتمع سامان و غیره شد. خسروانی در زمان مصدق باشگاه ورزشی تاج را داشت و در آن تعداد زیادی از ورزشکاران و باج‌بگیران سرشناس تهران (مانند شعبان بی‌مخ) را جمع کرده بود. او هر طرف که باد می‌آمد بدان سو می‌رفت. در زمان مصدق (اگر اشتباه نکنم در 30 تیر) ورزشکاران را به خیابان ریخته و به نفع مصدق شعار می‌داد، ولی چندی بعد در 28 مرداد توسط اشرف اجیر شد و همین ورزشکاران را به خیابان ریخت و علیه مصدق و به نفع محمدرضا شعار داد. یک بار همین موضوع را به محمدرضا گفتم. پاسخ داد: « بی‌اشکال است، حال که به نفع من عمل می‌کند!» ولی به علت همین پشت هم‌اندازی و حقه‌بازی‌اش مورد اعتماد نبود. پس از 28 مرداد، خسروانی و باشگاه تاجش به بلای جان مردم تبدیل شد. او راه می‌افتاد و هر جا که زمین شهری مرغوبی می‌دید به مالک آن مراجعه می‌کرد. اگر طرف حاضر می‌شد زمین را به او واگذار کند فبها، وگرنه یک جوخه ژاندارم می‌رفت و یک پرچم سلطنتی را در وسط زمین فرو می‌کرد و خسروانی صاحب زمین را تهدید می‌کرد که زمین برای شاهنشاه است! طرف مسلما تسلیم می‌شد و زمین را واگذار می‌کرد. سند به نام خسروانی، زن یا دو دخترش صادر می‌شد. چنین آدمی را هویدا، سرپرست سازمان تربیت‌بدنی کرده بود. به تدریج، مساله بسیار حاد شد. من پیگیری کردم و بهترین وسیله تحقیق را اداره کل نهم ساواک تشخیص دادم. سرهنگ ضرابی، مدیرکل نهم ساواک، را احضار و به او دستور دادم درباره اموال خسروانی تحقیق کند و در سطح کشور هرچه به نام خسروانی، زن و 2 دختر اوست و سند صادر شده، گزارش نماید. پس از 3-4 ماه گزارش تحویل شد. با کمال تعجب دیدم که نتیجه بیش از تصور قبلی‌ام است: در مراکز استان یک یا چند زمین، در مراکز شهرستان‌ها یک زمین، ‌در برخی مراکز بخش یک زمین و در تهران ده‌ها زمین، که همه بسیار مرغوب و وسیع بود، به نام خسروانی و خانواده‌اش است. خود خسروانی علاوه بر باشگاه‌های ورزشی تاج، به تدریج تاسیسات ورزشی دیگری تاسیس کرده بود که بسیار مدرن بود. یکی از این تاسیسات در خیابان بخارست و دیگری حوالی ونک بود، که ساختمان مجللی با بیش از 10 زمین تنیس در محوطه‌ای حدود 10هزار مترمربع بود. بعلاوه، در آنکارا (ترکیه) نیز تاسیسات ورزشی مهمی احداث کرده بود که سند به نام خودش بود. اداره کل نهم ساواک در گزارش خود لیست کاملی از زمین‌ها و تاسیسات خسروانی در سطح کشور ارائه داد که به بیش از 200 رقم می‌رسید. این گزارش سرهنگ ضرابی باید جزء مدارک «دفتر ویژه اطلاعات»، که مسوول حفاظت آن سرتیپ نجاتی بود، موجود باشد. گزارش فوق را به محمدرضادادم . ذیل گزارش نوشت « به علم ارجاع شود » به علم (وزیر دربار) ارجاع شد . علم و خسروانی باهم توافق کردندکه وی ظاهرا کلید اموال خود را به بنیاد پهلوی ببخشد، ولی عملا با اهداء چند قلم قضیه را فیصله دهد . چنین شد و حدود هفت هشت قطعه در تهران با به بنیاد واگذار کرد و در نامه ای به محمدرضا نوشت « جان نثار هرچه داشت و نداشت به بنیاد واگذار کردم ! » مدتی گذشت و من قضیه را متوجه شدم و گزارشی به محمدرضا دادم که آنچه خسروانی به بنیاد واگذار کرده چند قلم ناچیز از 200 قلم اموال اوست و تازه استفاده آن را به صورت ظاهر برای باشگاه تاج (و در واقع برای خودش) برداشت می کند . محمدرضا مجددا نوشت « به علم ارجاع شود !» ارجاع شد ولی این بار علم اقدامی نکرد .

سایت Bank Of America توسط مسلمان حامی رسول الله هک شد

 


altساعاتی پیش و در ادامه فراخوان برای هک سایت های آمریکایی، سایت Bank Of A merica توسط گروهی از جوانان مبارز هک شد. متن اعلام هک سایت فوق به این شرح است:

هامون به نقل از بولتن نیوز:

Breaking news
Site of Bank of America went down
This site encountered a serious errors a few minutes after huge attack made by Muslims worldwide
Access to this site is hardly possible.

alt

 
 

هشدار موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو به مقامات رژیم صهیونیستی درباره ایران


 
 

موسسه مطالعات امنیت داخلی دانشگاه تل‌آویو ضمن هشدار به مقامات کابینه جنگ رژیم صهیونیستی از جمله آویگدور لیبرمن وزیر خارجه، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و ایهود باراک وزیر جنگ این رژیم، تنش های به وجود آمده بین اسرائیل و آمریکا را به نفع ایران ارزیابی کرد.


هامون به نقل از محدوده:

در این گزارش که بخش از آن را یکی از کارشناسان کنترل تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در گفتگو با روزنامه با جروزالم‌پست افشا کرده است، آماده است که براساس تحلیل های صورت گرفته تنها برنده تنش های بین مقامات آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران است به همین دلیل مقامات مسئول در این رژیم از جمله مسئولان سیاست خارجی در اسرع وقت باید از ادامه تنش ها جلوگیری و سیاست فشار مجدد به مقامات غربی برای در تنگنا گذاشتن ایران را عنوان کنند.

 

در بخشی از این گزارش ضمن انتقاد به رفتار مقامات ایالات متحده، عنوان شده است آمریکا از سویی بارها اسرائیل را از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران منع می‌کند و از سوی دیگر خود هیچ خط قرمز مشخصی برای ایران تعیین نمی‌کند که این رفتار آمریکا به طرز ناراحت‌کننده‌ای حس بدبینی برای ساکنین سرزمین های اشغالی بوجود می آورد.


موسسه مطالعات امنیت داخلی اسرائیل از مقامات آمریکا خواسته خط قرمز برخورد با ایران رابطه این کشور با رژیم صهیونیستی در نظربگیرد و در توضیح این بحث آورده است که خطوط قرمز ابزارهایی برای اعمال فشار دیپلماتیک به کشورها هستند و تاکنون آمریکا تنها سلاح هسته‌ای را به عنوان خط قرمز خود با جمهوری اسلامی دانسته است که این خط قرمز توسط ایران تاکنون جدی گرفته نشده است.

 

لازم به ذکر است مقامات رژیم‌صهیونیستی که تا چند هفته پیش دائما از طرح حمله قریب‌الوقوع به ایران صحبت‌ می‌کردند، پس از نادیده گرفته شدن در جامعه بین‌الملل اکنون تلاش بی‌نتیجه دیگری را برای تعیین خط قرمز برای برنامه هسته‌ای ایران آغاز کرده‌اند.


واکنش‌ خشمگینانه منافقین در مورد فعالیت‌های ضد تروریستی ایران در اجلاس نم

 
 
به دنبال اقدامات موفق و تاثیرگذار ایران در حاشیه شانزدهمین اجلاس نم با هدف معرفی کشورمان به عنوان قربانی اقدامات تروریستی، موجی از واکنش‌ها از سوی جریانات معارض نظام براه افتاده است.

ایرانهامون به نقل از باشگاه خبرنگاران: یکی از اعضای منافقین در اروپا که در موضوع دادگاه‌های 67 علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند، ضمن حمله به این اقدام در حاشیه اجلاس نم، سعی کرد عاملین ترور دانشمندان هسته‌ای را بی گناه نشان داده و اتهامات این افراد را بی اساس جلوه دهد.

این عضو منافقین که خود از زندانیان سال 67 بوده و به لطف ادعای منافقانه مبنی بر جدایی از جریان نفاق با عفو روبه‌رو شده است و هم اکنون در اروپا فعالیت می‌کند، تلاش‌های حقوق بشری و پیام صلح ایران را نمایش خیمه شب بازی نامیده است.

وی با لحنی توهین آمیز از حضور خانواده شهدای ترور هسته‌ای در حاشیه اجلاس یاد و سعی کرد تا این اقدام ایران را بی اثر و کم رنگ جلوه دهد.

این عنصر منافقین بدون اشاره به بازتاب‌های بین‌المللی حضور خودروهای دانشمندان هسته‌ای و نمایشگاه ایران قربانی تروریسم در حاشیه اجلاس، به شرح زندگی و فعالیت‌های چند تن از کسانی می‌پردازد که نقششان در ترور دانشمندان هسته‌ای اثبات شده و پس از محاکمه به اعدام محکوم شده‌اند.

وی نه تنها سعی کرده افرادی چون جمالي فشی، عامل ترور شهید علی‌محمدی را بی‌گناه نشان دهد، بلکه منکر نقش موساد و گروهک منافقین در ترور دانشمندان هسته‌ای شده است.

بر پایه این خبر در حاشیه اجلاس عدم تعهد، برنامه‌هایی با هدف معرفی مظلومیت ایران در مواجهه با تروریسم دولتی از قبیل برگزاری نمایشگاه «ایران قربانی تروریسم»، اهدای گل از سوی فرزندان خانواده‌های شهدای ترور به شهدای هسته‌ای و دیدار آرمیتا رضایی‌نژاد دختر شهید دانشمند داریوش رضایی‌نژاد با دبیرکل سازمان ملل به همت موسسه راهبردی دیده بان به اجرا در آمد.

این اقدامات نه تنها باعث واکنش بسیاری از شرکت کنندگان در اجلاس مبنی بر همدردی با ملت ایران و خانواده شهدای ترور شد، بلکه سبب شد تا دبیرکل سازمان ملل در دیدار با رئیس جمهور ایران اذعان کند که ایران قربانی تروریسم است.

منبع: موسسه راهبردي ديده‌بان

ن

آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات سید محمد خاتمی ظهور و بروز یافت.

خبرگزاری فارس: آقای خاتمی! نقد اصلاحات پیشکش؛ با فتنه مرزبندی کنید

 

هامون به نقل از فارس، دور جدیدی از فعالیت‌های اصلاح‌طلبان برای آنچه که آنان «ایجاد تمهید برای گشایش فضا» می‌خوانند، روز گذشته با انتشار اظهارات «سید محمد خاتمی» در جمع تعدادی از جوانان عضو کانون فرهنگی یاران امام موسی صدر ظهور و بروز یافت.

سید محمد خاتمی در اظهارات خود با ادعای دلزدگی مردم، خواستار گشودن فضا برای اصلاح‌طلبان شد و گفت: اصلاح‌طلبان برای نقد اصلاحات نیازمند گشایش فضا هستند.

این اظهارات خاتمی در حالی بیان می‌شود که بنا بر اعتراف تئوریسین‌های جبهه اصلاحات، هدف اصلی اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی نه صرف رقابت انتخاباتی، که بدست آوردن فضای لازم برای احیای تشکیلاتی و گفتمانی ‌خود است؛ فضایی که آنان به دلیل عملکرد خود در فتنه 88 زمختی غیرقابل انکاری را بر چهره خود حک کرده و «بحران مقبولیت و مشروعیت» را مجددا در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 90 برای خویش به ارمغان آورده‌اند.

از دیگر سو نگاهی عمیق‌تر به اظهارات سید محمد خاتمی و ادعاهای وی بیانگر آن است که:

1- شخص خاتمی به نیابت از اصلاح‌طلبان، استراتژی یک گام به عقب دو گام به جلو را مدنظر داشته و با بیان اینکه این جریان فقط گشایش فضا را خواستار است، تلاش دارد تا با احیای اصلاحات به بهانه نقد این جریان، فعالیت در فضای اجتماعی  را در دستور کار خود قرار داده و با فربه‌گی در این ساحت، قدرت سیاسی را هدف آتی خود قرار دهد.

2- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا سخن به میان می‌آورد که جریان اصلاحات در «آزادترین و پرشورترین» انتخابات کشور( در سال 88 ) نشان داد که بازیگر پرمدعایی بیش برای دمکراسی نیست چه این که در این میدان آزاد، پیش از اعلام نتایج انتخابات، وی پیروزی میرحسین موسوی را تبریک گفت و در 30 خرداد، مجمع روحانیون تشکل تحت مدیریت خاتمی، مردم را به حضور خیابانی فراخواند و به آتش کشیدن سطل های زباله، تمرین دمکراسی آنان شد!

براستی اصلاح طلبانی که اینچنین فضای آزاد را مورد تاخت و تاز قرار داده، از قانون عبور کردند و سیاست‌های اصولی نظام را در روز قدس و 25 بهمن به استهزاء گرفتند و حتی تصویر امام راحل(ره) را به دستان ناپاک برای پاره شدن سپردند، چگونه است که هوس مشق دوباره دمکراسی کرده اند!

3- آقای خاتمی در حالی از گشایش فضا برای نقد اصلاحات سخن به میان می‌آورد که وی و یارانش تاکنون هیچ گونه انتقادی به عملکرد خود در ‌فتنه 88 نداشته‌اند؛ نه نقدی به اقدامات براندازانه‌شان، نه نهیبی به آشوب‌هایشان، نه اعتراضی به حمایت‌های دشمنان نظام از اغتشاشات و نه فریادی از سر اعتقاد به مخالفان جمهوری اسلامی هنگام هتاکی آشوبگران علیه ستون فقرات مبانی نظام و انقلاب.

براستی، باید به آقای خاتمی گفت: نقد اصلاحات بماند برای بعد، چرا از فرصت نقد فتنه 88 سخن به میان نمی‌آورید؟

4- اظهارات آقای خاتمی از دیگر سو نشان می‌دهد که هر چند وی و همفکرانش از دلبستگی خود به نظام سخن می‌گویند اما همچنان مشرب «کت اپوزیسیونی و شلوار پوزیسیونی» را دستور کار خود قرار داده‌اند؛ تا هم منتقد حاکمیت باشند و هم در درون حاکمیت! این روش شترمرغی، افکار عمومی را همچنان منتقد آنان می‌سازد که اینان نه «سرمایه‌اند»، نه «جدی»، نه «معتبر»، نه «حرفه‌‌ای»، نه «منطقی»، نه «وزین و وثیق» و نه «اخلاقی و قابل اعتماد».

5- این روزها بیان آشکار و پنهان اصلاح طلبان نشان می‌دهد که این جریان به دنبال تغییر وضعیت خود در سپهر سیاسی کشور است و در این میان آنچنان مصر است که بازی را واژگونه کرده و بدون هیچ اشاره‌ای به آسیب‌هایی که به نظام وارد ساخته‌اند، می‌کوشند نعل وارونه زده و با تحریف واقعیت‌ها، فتنه‌انگیزی‌های خود را از افکار عمومی پنهان ساخته و خود را معتقد به مبانی نظام جمهوری اسلامی نشان دهند.

اگر جز این است، بهتر است آقای خاتمی تنها به چند جمله بیان شده توسط تئوریسین‌ها و دوستان خود در خلال روزهای گذشته و سال‌های پیش پاسخی دهند که آیا اعتقاد به مبانی نظام می‌تواند منجر به بیان این اظهارات شود؛ گفته‌هایی همچون:

- فرق ما با براندازها در روش است (علیرضا علوی تبار)

- انقلاب اسلامی، متاثر از الگوی حکومت شوروی سابق است و سرانجام آنها یکسان خواهد بود (عباس عبدی)

- ساختار سیاسی دچار وارونگی شده است، اما راه حل بازگشت به سال 84 نیست بلکه باید تمامی ساختار سیاسی کشور بازسازی شود(احمد پورنجاتی)

- نباید از هدایت اعتراض‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قومی و… در یک مسیر و تجمیع قدرت ها واراده ‏های متکثرغافل شد(محمدرضا تاجیک) و...

بی‌شک این اظهارات که هیچ یک نیز تاکنون از سوی اصلاح‌طلبان و شخص سید محمد خاتمی مورد اعتراض قرار نگرفته، نشان می‌دهد که این جریان از گشایش فضای مورد نظر خود چه اهدافی را طلب کرده و به چه سوداهایی دل بسته است.

تلاش مذبوحانه ربع پهلوی برای موج سواری بر ضد انقلاب خارج نشین با بن بست‌های جدی مواجه شده است.

 
 شکست پروژه جدید ربع پهلوی با استعفای اعضای اصلی شورای موسوم به ملی
 

هامون به نقل از باشگاه خبرنگاران: چند هفته‌ای است که شاهزاده خود خوانده خانواده ورشكسته پهلوی تمام عزمش را جزم کرده تا بلکه بتواند با ژستی به اصطلاح ملی گرایانه بقیه اپوزیسیون را به زیر پرچم سلطنت طلب‌ها بیاورد، به طوریکه جلسات با تجزیه طلبان کرد را نیز در دستور کار خود قرار داده، اما حلقه‌های دیگر ضد انقلاب که هر کدام ادعای فرماندهی این قبیله ورشکسته را دارند در مقابل آن واکنش نشان می‌دهند.

 



 

این خودسرانه عمل کردن‌های ربع پهلوی تحت عنوان شورای ملی! توسط دیگر اپوزوسیون با عناوینی چون مجهول الهویه بودن و خود رایی عمل کردن به اعتراض گرفته شده است.

در جدیدترین این اعتراض‌ها تارنمای ضد انقلابی ایران گلوبال از استعفای برخی از اعضای اين تشکل که از نهادهاي اصلی شورای موسوم به ملی منسوب به ربع پلهوی هستند، خبر داده است.

امین موحدی و امیرحسین موحدی که خود از اعضای این تشکل وابسته به ضد انقلاب هستند، در اعلامیه استعفای خود این چنین از پشت پرده ژست‌های ربع پهلوی و تقلب و جعلش سخن گفته‌اند:"بدینوسیله با توجه به شرایط حاکم بر نهاد و تقلب و جعل در سطوح بالای آن و عدول از اصل فرا جناحی از این نهاد استعفا می‌کنیم".

این دو عضو ضد انقلاب  همچنین اعمال خود رأیی هیئت امنا و ارتباط با افراد مشکوک همچون امیر عباس فخر آور و حضور و نفوذ افراد ناسالم دیگر با تشویق برای به پیوستن خود سرانه به شورایی مجهول الهویه به نام شورای ملی‌! به ریاست ربع پهلوی را بدون مشورت با خودشان به عنوان اعضای دفتر سیاسی این نهاد ضد انقلابی محکوم کرده و از علل استعفای خود برشمرده‌اند.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 شهريور 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد